بیشین بینیم با

اگر دشنه ی دشمنان گردنیم اگر خنجر دوستان برده ایم گواهی بخواهید اینک گواه همین زخم هائی که نشمرده ایم

بیشین بینیم با

اگر دشنه ی دشمنان گردنیم اگر خنجر دوستان برده ایم گواهی بخواهید اینک گواه همین زخم هائی که نشمرده ایم

خدایــــــــــــــــــا بوریـــــــــــــــــــــدیم



تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی
همت کن و بگو
ماهی ها حوض شان بی آب است



از گوشه ی دل جنوب که می گویم




من می دونم اگه بارون بیاد تو هم می آی
اگه من بخوام تو می آی
اگه از ته دل از خدا بخوام تو می آی
اگه وقتی از کنارم رد شدی
فقط نگات نمیکردمو بهت می گفتم

میتونم باهات حرف بزنم
همه چیز تموم شده بود
بعدش باس بهت می گفتم : ..... شده ای قلب

بعدش باس تو مثل همیشه جوری بخندی که دلم بلرزه
بعدش باس من مثل همیشه دست و پام نلرزه
بعدش باس زبونم بند نیاد
بعدش باس قلبم تالاپ تالاپ نکنه
بعدش واس همین باس به خودم بگم :" آخه الاغ "
مگه اولین بارته داری با یه دختر حرف می زنی
بعدش دلم باس باید بگه این با همه ی قبلیا فرق می کنه
اگه یه بار دیگه ببینمت باس همه ی اینارو بهت بگم دختر
این بار دیگه نباس وایسم تو بیای جلو حرف بزنی
باس خودم بیام بهت بگم تو با همه فرق می کنی واسه من

" پارسا "

 

 

چیزی نمانده


چیزی نمانده
ماه
میان سکوت فرو می میرد
آسمان از ستاره تهی می شود
چیزی نمانده
تو از خواب بر خیزی
پرده پنجره رنگ ببازد
کوچه پر شود از گام و صدا و سایه
چیزی نمانده
سرم را کف دستم بگذارم ...
چه بنویسم ؟
چیزی نمانده از تو جدا شوم و
دلم پوکه فشنگی گردد
شلیک شده ...

بروژ آکره ای