-
زندگی
سهشنبه 7 فروردینماه سال 1386 23:21
زندگی خیلی خز شده ؛ من که استفعا می دم
-
وبلاگ
جمعه 27 بهمنماه سال 1385 18:03
سخته برام بگم ، نمیتونم توضیح بدم چرا سخته برام اما میگم من دیگه این جا نمی وبلاگم فقط دو جا میوبلاگم یکی ۳۶۰ و یکی دیگم http://360.yahoo.com/parsa_number1 http://bishinbinimba.mihanblog.com امیدوارم بلاگ اسکای ی ها ناراحت نشن
-
سوزد و گرید و افزودد و خاموش شود
پنجشنبه 19 بهمنماه سال 1385 14:32
سوزد و گرید و افزودد و خاموش شود هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی بی گمان دست در آغوش نگارش ببرند آنکه یک بوسه ستاند ز لب یار کسی
-
خدایــــــــــــــــــا بوریـــــــــــــــــــــدیم
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 19:49
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو ماهی ها حوض شان بی آب است
-
از گوشه ی دل جنوب که می گویم
جمعه 6 بهمنماه سال 1385 20:54
من می دونم اگه بارون بیاد تو هم می آی اگه من بخوام تو می آی اگه از ته دل از خدا بخوام تو می آی اگه وقتی از کنارم رد شدی فقط نگات نمیکردمو بهت می گفتم میتونم باهات حرف بزنم همه چیز تموم شده بود بعدش باس بهت می گفتم : ..... شده ای قلب بعدش باس تو مثل همیشه جوری بخندی که دلم بلرزه بعدش باس من مثل همیشه دست و پام نلرزه...
-
چیزی نمانده
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1385 11:55
چیزی نمانده ماه میان سکوت فرو می میرد آسمان از ستاره تهی می شود چیزی نمانده تو از خواب بر خیزی پرده پنجره رنگ ببازد کوچه پر شود از گام و صدا و سایه چیزی نمانده سرم را کف دستم بگذارم ... چه بنویسم ؟ چیزی نمانده از تو جدا شوم و دلم پوکه فشنگی گردد شلیک شده ... بروژ آکره ای
-
بهترین شاعر معاصر ؟
یکشنبه 24 دیماه سال 1385 12:13
http://360.yahoo.com/parsa_number1 خوب چی می خواستم بگم ، آها ، می خواستم ببینم از نظر شما ها بهترین شاعری که می شناسید یا دوستش دارید کیه ؟ ، بعدشم اگه لطف کنید یه شعر از همون شاعر بنویسید خیلی عالی میشه ، مرسی اگه یه شعر هست که دوسش دارید اما شاعرش رو نمی دونید ، شعر رو بنویسید من یه لیست مینویسم واسه نظر خواهی اگه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 13:08
لطفا در این نظر سنجی شرکت کنید http://360.yahoo.com/parsa_number1 مر ۳۰
-
تا حالا
پنجشنبه 14 دیماه سال 1385 19:27
محسن می گفت : من به مرگم راضی ام . من گفتم : تا حالا از زبون خیلیا اینو شنیدم . از زبون خودم . اما امیر همیشه امیدوار . یا اون زود مرد شده . یا ما زود بچه .
-
سین جین
پنجشنبه 7 دیماه سال 1385 21:13
از چه رنگی خوشت می آد ؟ سفید از چه بوی خوشت می آد ؟ بوی بنزین آهنگ مورد علاقه ات ؟ باس خیلی فک کنم مثلا : طلوع من " سیاوش قمیشی الان چه کتابی رو می خونی ؟ من پنیرم فیلم مورد علاقه ات ؟ دوئل ، کوهستان سرد بازیگر مورد علاقه ؟ ژان رنو ، آل پاچینو ، جودی لاو اسم بچه آیندات ؟ یاهو مسنجر 20 نظرت در مورد جورج بوش چیه ؟ خوبه...
-
کوتاه و طولانی
دوشنبه 4 دیماه سال 1385 22:11
این همه عشق های کوتاه و این تحمل های طولانی
-
گاهی
دوشنبه 4 دیماه سال 1385 13:31
گاهی تو را کنار خود احساس می کنم ... اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است . . . .
-
کاش می دانستی،
یکشنبه 3 دیماه سال 1385 13:02
کاش می دانستی، بعد از آن دعوت زیبا ،به ملاقات خودت، من چه حالی بودم. خبر دعوت دیدارت ،چونکه از راه رسید. پلک دل باز پرید. من سراسیمه به دل بانگ زدم. آفرین قلب صبور. زود برخیز عزیز. جامۀ تنگ درآر. و سراپا به سپیدی تو درآ. و به چشمم گفتم: باورت میشود ای چشم به ره ماندۀ خیس؟ که پس از اینهمه مدّت ز تو دعوت شده است؟ چشم...
-
دل ناصریا « ناصر عبدالهی » هم به دریا زدُ رفت ...
جمعه 1 دیماه سال 1385 22:04
-
دل ناصریا « ناصر عبدالهی » هم به دریا زدُ رفت ...
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1385 22:58
ناصر عبدالهی اولین کسی بود که من رو و شاید خیلی های دیگرو با شعر های شاهکار محمد علی بهمنی آشنا کرد ، بهمنی و عبدالهی که هر دو جنوبی بودند . اولین آلبوم ناصر یا همون « ناصر عبدالهی » ی به گمون « عشق است » بود با شعرهای تمام از بهمنی و با دکلمه ی پرویز پرستوی و صدای ناصر عبدالهی ؛ دارم گوش میدم آلبوم با این شعر شروع...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آذرماه سال 1385 21:36
سپیده که سر بزند نخستین روز روزهای بی مرا آغاز خواهی کرد مثل گل سرخ تنهایی آه خواهی کشید به پروانه ها خواهی اندیشید و به شاخه سدری که سایه نینداخته بر آستانه ات
-
دلمان
جمعه 24 آذرماه سال 1385 21:34
ما دیگر دلمان را دست شما نمی دهیم . همین جا که هست جایش خوب است . ما دیگر دلمان برای شما تنگ نمیشود . همین طور که هست خوب خوب است . دست روی دلم نگذار چون هم من غذا زیاد خوردم هم مگه تو خودت خواهر مادر نیستی .
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1385 13:16
مـــادر ... شـده ای قلب توی درس و مشق توی ورق امتحانی همه ای جای خالی هارو پر کردم اما تو زندگی با جای خالی تو هیچ کاری نتونستم بکنم حتی عادت فک نکنی گریه میکنم ها گریه کار بچه هاست اینو خودت گفته بودی مامان شــعر : پارســا